فقیری آمد در خانه ی امیر المؤمنین علی (ع).امام علی (ع) به قنبر گفتند چیزی به این فقیر بده.قنبر به امام گفتند آقا چه چیزی به او بدهم طلا(دینار) بدهم و یا نقره(درهم) ؟ حضرت فرمودند ببین چه چیزی نیاز دارد همان را به او بده، می دانی که در نزد من طلا و نقره با سنگ برابر است.
ما شیعه ی چنین مولایی هستیم.افتخار می کنیم به اینکه دلمان مرکز محبت چنین آقایی است. مولای ما به ابن عباس گفتند: «این کفش های من چقدر می ارزد؟» ابن عباس گفت آقا جان این کفش ها هیچ ارزشی ندارد.امام علی فرمودند «به خدا قسم دنیای شما (وقتی این سخن را گفتند که حاکم 50 کشور اسلامی بودند و نزدیک نیمی از کره ی زمین تحت فرمان ایشان بود)نزد من ارزشش از این کفش کمتر است مگر اینکه حق پایمال شده ی مظلومی را از ظالم بستانم یا دلی را شاد کنم.این یعنی زهد، یعنی دل بسته نبودن ، دل به دنیا نبستن.